عطــرهای گــرون قیمت رو ول کن و ادم باید بوی اعتماد بده ...
من یاد خوش دوست به دنیا ندهم ، لبخند خوشش به حور رعنا ندهم ، گر یاد کند مرا هرازگاهی چند ، گرد رخ وی به چشم بینا ندهم.
تمام خنده هایم را نذر کرده ام
تا تو همان باشی که صبح یکی از روزهای خدا
عطر دستهایت ،
دلتنگی ام را به باد می سپارد . . . .
کاش...
کاش آدم ها بدونذتجربه میفهمیدند
دلبستن به کلاغی که دل داره...
بهتراز دل باختن به طاوسی است که فقط ظاهر داره
شاد باش,
نه یک روز بلکه هزاران سال و
بگذار آواز شاد بودنت
چنان در شهر بپیچد که رو سیاه شوند
آنان که بر سر غمگین کردنت شرط بسته اند....
عمریست دلم چون صید در بند شده / ای دوست مگر قیمت دل چند شده ؟ / سنگین شده سایه ات ، کجایی / نکند ، یارانه ی عشق هم هدفمند شده ؟
نقش چشمان خمارت ، چه کشیدن دارد / سایه ساران دو زلفت ، چه لمیدن دارد / آن قدر خوب و ملیحی که به یک جرعه نگاه / حس مستی لبت طعم چشیدن دارد .
تی رفت گفت: شاید برگردم...........
رفتنش ناراحتم نمیکند............
شایدش دردناک است...............!
بسیار تماشایی و آراسته ای
از رونق ماه آسمان کاسته ای
انگار نه انگار که ما را دیدی
از روی کدام دنده بر خاسته ای ؟
دل اگر بســــــتی ،
محـــــــکم نبند!
مراقب باش گره کور نزنی...!
او میـــــــــــــــــــــــرود!
آنوقت تو میمانی و یک گره کور...!!!
نــذر ڪـرכه ام اگـر نیآیـے ،
پیـآכه از یآכت بــِروَمـ ...!
تمام خنده هایم را نذر کرده ام
تا تو همان باشی که صبح یکی از روزهای خدا
عطر دستهایت ، دلتنگی ام را به باد می سپارد ...
نظرات شما عزیزان: